- نیم گناه(گُ)
نیم گنه. (فرهنگ فارسی معین)
معنی نیم گناه - جستجوی لغت در جدول جو
- نیم گناه
گناه کوچک، خطای اندک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لباس کوتاه مردانه یا زنانه که قسمت بالای تنه را می پوشاند، مجسمه ای که نیمۀ بالای بدن را نشان می دهد
(نِ)
لغت نامه دهخدا
نگاه غیر کامل. نیم نظر. (فرهنگ فارسی معین). نگاهی سرسری.
- نیم نگاهی نکردن (نیفکندن) ، اندک اعتنائی نکردن و التفاتی ننمودن
- نیم نگاهی نکردن (نیفکندن) ، اندک اعتنائی نکردن و التفاتی ننمودن
(گِ دَ /دِ)
لغت نامه دهخدا
نیمی از یک گرده نان. کنایه از لقمه ای. نیم نانی. قوتی مختصر. نواله ای اندک:
به نیم گرده بروبی به ریش بیست کنشت
به صد کلیچه سبال تو شوله روب نرفت.
عماره
به نیم گرده بروبی به ریش بیست کنشت
به صد کلیچه سبال تو شوله روب نرفت.
عماره
(نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
برنج درشت تر از خرده برنج و خردتر از برنج. برنجی میانۀ برنج درست و تمام و خرده برنج. برنجی شکسته لیکن از خرده برنج درشت تر. (یادداشت مؤلف)
(خَ دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
تبسم. نیم خند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به نیم خند شود.
- نیم خنده کردن، تبسم کردن. شکرخند زدن. (ترجمان القرآن از فرهنگ فارسی معین)
- نیم خنده کردن، تبسم کردن. شکرخند زدن. (ترجمان القرآن از فرهنگ فارسی معین)
(نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
کنایه از گنبد است. (انجمن آرا). گنبد. طاق. گنبدی پوشش چون نیم دایره. (از فرهنگ خطی). رجوع به نیم خایه شود، نیم دایره:
ز هقعۀ چو نیم خانه کمان
بنات نعش از اول بنای او.
منوچهری.
تو زیر نرگسۀ خاک دهر رنجوری
ز نیم خانه زرین گنبد مینا.
مجیر.
- نیم خانه مینا، کنایه از آسمان است. (از آنندراج) (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء)
ز هقعۀ چو نیم خانه کمان
بنات نعش از اول بنای او.
منوچهری.
تو زیر نرگسۀ خاک دهر رنجوری
ز نیم خانه زرین گنبد مینا.
مجیر.
- نیم خانه مینا، کنایه از آسمان است. (از آنندراج) (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء)
سنتی در واحد اندازه گیری سنتی در تقسیم گوشت گاو که براساس
خرده ی برنج، برنج نیمه شده
